کتاب جوان خام

انسان‌ها معمولا تا سنین جوانی آرزوهای بزرگی در سر می‌پرورانند. دوست دارند دنیا را جای بهتری کنند و به عزیزانشان کمک کنند. اما اکثر افراد به تدریج با توجه به شرایط مجبور به تغییر در تفکرات خود می‌شوند. کتاب جوان خام که یکی از پنج اثر بلند نویسنده مشهور روس داستایفسکی است، از زبان یک جوان حدودا 20 ساله با چنین افکاری نقل می‌شود. تصور کنید که فرزند یک فرد پولدار باشید ولی به همراه مادر و خواهرتان در فقر زندگی کنید! این وضعیت زندگی آرکادی دالگورکی شخصیت اصلی داستان کتاب جوان خام است و این تعارض با پدر موضوع اصلی این کتاب را تشکیل داده است. در طول کتاب مانند اکثر آثار داستایفسکی تضاد درونی شخصیت اصلی از زبان خودش بازگو می‌شود. تضاد بین نفرت و عشق به پدر، یا تضاد بین اهداف و امکاناتش. دالگورکی در واقع فرزند نامشروع پدری است که یک زمین‌دار بزرگ است ولی او خانواده‌اش را رها کرده است. او خود را فردی بی هویت می‌داند که می‌خواهد با بازگو کردن داستانش راه خود را پیدا کند. او از خام بودن خود آگاه است ولی با این وجود آرزوهای بزرگی در سر دارد. دالگورکی عاشق مادر و خواهرش است و برای کمک به آنها نیاز به قدرمند شدن را احساس می‌کند اما در همین حال از رفتن به دانشگاه یا یافتن شغل سرباز می‌زند. او برای قدرمند شدن تصمیم دیگری دارد و قصد دارد شبیه روتشیلد که فردی بسیار قدرتمند و پولدار است بشود و از نقشه خود برای این موضوع صحبت می‌کند. ولی مانند بسیاری دیگر از صحبت‌های درونی که انسان با خود دارد، این حرف نیمه‌کاره رها می‌شود. چنین صحبت‌هایی در قسمتهای دیگر داستان هم ادامه پیدا می‌کند و تضاد فکری در این جوان را بهتر به مخاطب نشان می‌دهد.

کتاب جوان خام در واقع ابتدا در به صورت ماهیانه و به صورت سریالی در مجله‌ای به نام یادداشت‌های وطن چاپ میشد که اتفاقا دارای تفکرات سیاسی متضادی نسبت به تفکرات غالب داستایفسکی داشت. زمان نگارش این اثر بعد از دوران محکومیت داستایفسکی است ولی این اثر شباهت چندانی به دیگر آثار این نویسنده بزرگ ندارد. عده‌ای معتقدند داستایوفسکی این اثر تحت نگرانی‌های سیاسی خاصی نوشته است ولی باید این را در نظر گرفت که آثار چنین نویسندگانی در هر صورت ارزش مطالعه را داشته و می‌تواند شما را با تفکرات آنها بیشتر آشنا نماید. خواندن این کتاب را به تمام دوستداران ادبیات و نویسندگان بزرگ توصیه می‌کنیم.